روند رو به گسترش خدمات بانک پارسیان در سراسر کشور ادامه داشت تا اینکه در سال 1385 در طوفانی عجیب گرفتار امد.ماجرای نقل و انتقال بخشی از سهام بانک به کشمکش های تند گروه های مختلف بخش های دولتی و خصوصی انجامید. ماجرا چنین بود که یک نهاد عمومی در پی خرید سهام بانک به دلیل عدم موفقیت در این زمینه، شروع به برنامه ریزی و رایزنی های گسترده برای خدشه دار کردن چهره مدیران بانک و برکناری آنان کرد و متاسفانه بر اثر اقدامات شتاب زده بانک مرکزی توانست به هدف خود دست یابد....
این کتاب سرگذشت رویداد های تلخ و شیرینی است که برای جناب آقای طالبی و همکارانش در نخستین سال های تاسیس و شکوفایی بانک پارسیان رخ داد. بزرگ ترین بانک خصوصی کشور که توانست با تکیه بر اعتماد مشتریان وکارآمدی مدیران و کارکنان خود در مدتی کوتاه، چنان که در فصل های کتاب به تفصیل شرح داده خواهد شد، رکوردهای کم نظیری از رشد و کارآیی را در مجموعه نظام بانکی کشور بر جای گذارد. اگر چه در نهایت ناباوری، این موفقیت دیری نپایید و بانک در اوج شکوفایی و گسترش، دچار حوادث غیر قابل پیش بینی شد و نهایتاً شرایطی پدید آمد که بر خلاف میل باطنی اقای طالبی پست مدیر عاملی بانک را ترک کردند.
کتاب حاضر شرح حالی است که قصد ندارد در مورد افراد خاص، آزردگی های شخصی و یا خدای ناکرده انتقام جویی ورود داشته باشد، بلکه امید دارد این نوشتار مجالی فراهم کند تا مدیران حاکمیتی قبلی کشور فرصتی برای ارزیابی مجدد مسئولیت های خود بیابند و مدیران حاکمیتی آینده نیز باور کنند که همواره در برابر تاریخ باید پاسخگو باشند.
گزارش خاطرات گذشته، از دیرباز عادت آشنای مدیران است، و معمولا راوی این نوع خاطره نگاری از خود چهره ای قدسی و عاری از هرگونه خطا ترسیم میکند تا جایی که کتاب خاطرات گاهی به منقبت نامه بدل میشود. فکر می کنم این نوشتار تجربه متفاوتی از ثبت خاطرات گذشته به دست خواهد داد که نه شرح اوج و حضیض زندگی یک فرد بلکه بیان فراز و نشیب های رویدادی است که به گمان من می تواند به حافظه مدیریتی دولت مردان بیافزاید و آنان را به تاملی چند وا دارد که اگر چنین شود نتیجه عاید شده و همین، مایه شعف و شادمانی خواهد بود.